سليمان که دچار شب کوري نيز مي باشد با اشاره به از کارافتادگي که در اثر پيري و کارسخت در بيابان دچار شده است مي افزايد برات را بر اساس عهد خدايي زن داده ام و چون شناسنامه ندارد زنش را به او نمي دهند و دو سال است براي گرفتن شناسنامه به ادارات رفته ام ولي کسي جواب ما را نمي دهد و خسته و ناتوان مانده ام و نمي دانم بايد چکار بکنم
پيرمرد بيابان نشين که با همسر و يکي ازفرزندان که فعلاً در کنار اوست در يک اتاق خشت و گل سياه و تاريک زندگي مي کند در ادامه مشکلات زندگي خود مي گويد برادرانم حبيب وفريدون ازدواج نکرده اند وبراي دامداران درروستاها چوپاني مي کنندويکي از پسرهايم ازدواج کرده است و دو بچه بدون شناسنامه دارد که اوهم کارش چوپاني براي دامداران استو خيلي بر آنها سخت مي گذرد .
وي از مسئولين مي خواهد به داد او و فرزندانش که مجموعاً سيزده نفر بدون شناسنامه و امکان دريافت تسهيلات و خدمات دولتي ندارند برسند .
غلامرضا رجب زاده رئيس اداره ثبت احوال قاين در شرح حال و پرونده اين افراد مي گويد پرونده هويت و تابعيت اين افراد بايستي توسط مراجع ذي ربط تأييد و پس از صدور مجوز شوراي تأمين شهرستان ، اقدام به صدور شناسنامه گردد که تا کنون اين اتفاق نيفتاده است و ما نمي توانيم به اين خانواده ها شناسنامه بدهيم .
عباسي از پليس اطلاعات قاين پيگيري اين پرونده ها را محرمانه اعلام مي کند و مي گويد اين کار چارچوب قانوني خاص خود را دارد .
وي مقصر اصلي اين پرونده را افراد اين خانواده معرفي مي کند که پيگير پرونده خود نبوده اند و بموقع اقدام نکرده اند .
اسدالهي معاون سياسي اجتماعي فرمانداري قاينات نيز در تماس خبرنگار ما ضمن تأييد و اعلام اطلاع از اين پرونده قول پيگيري جدي موضوع را مي دهد تا شايد مشکل آنان مرتفع گردد .
در هر حال و بدليل هر اشتباهي که 30 يا 40 سال قبل براي سه پسر يتيم بيابان نشين اتفاق افتاده است و با وجود نهادهايي مثل شوراهاي روستا و دهياري و نيز اطلاعي که مسئولين در دهگردشي ها بدست مي آورند نبايد اجازه مي دادند يک خانواده سه نفره بيابان نشين که در ((لون)) هاي دامداري و بدون شناسنامه و هويت مشخص زندگي داشته اند به سيزده نفر افزايش يابند و پس از دو سال از طرح پرونده در مراجع ذي صلاح ، کسي پاسخگوي آنان که هيچگونه سواد و اطلاعي از قوانين و تعاملات اجتماعي ندارند ، نباشد و در نظام جمهوري اسلامي که مدافع محرومين و مستضعفين است ، افرادي در کمترين و ابتدايي ترين سطح زندگي که حتي تأمين کننده نياز جسمي آنان نيست ، در تنهايي زندگي کنند .